خلاصه کتاب:
پروفسور انتظام بزرگ که در رشتهی فیزیک، یکی از معروفترین و معتبرترین اساتید کشوره، سالهاست که فوت شده و میراثش به دست پسر و نوههاش اداره میشه. همهچیز در ظاهر درخشان و بالنده و پایداره؛ اما واقعیت در باطن نهفته است. در باطن تناقضها و تفاوتهایی که داستان رو شکل دادند. حریر تصمیم داره برای اولین بار کسی رو وارد زندگیش کنه که میدونه مورد قبول خانواده نیست؛ اما ورود این آدم، معادلات رو عوض میکنه و حریر رو در مسیر غیرمنتظرهای قرار میده. باتلاقی که شخصیتهای داستان در تلاش برای رهایی ازش، بیشتر و بیشتر توش فرو میرند و مجبورند به همدیگه پناه ببرند تا نجات پیدا کنند
خلاصه کتاب:
تنها چیزی که ناگهان در مقابل چشمانم هویدا شد، هیکل دختر ناشناس بود که وسط جاده در مسیر نور چراغهای اتومبیل من ایستاده و دستهایش را تکان میداد. فحشهایی که زیر لب دادم، یک لحظه فضای اتومبیل را پر کرد و صدای آن در گوشهایم پیچید. به فوریت رل را چرخاندم و پایم را روی ترمز فشار دادم. قسمت عقب اتومبیل در اثر ترمز ناگهانی به سوی چپ لغزید و اتومبیل با صدای شدیدی که در اثر برخورد لاستیکها با آسفالت جاده تولید شده بود، کنار جاده بالای صخره ای که مشرف به دریا بود، ایستاد. هر چند من نگذاشتم که دخترک زیر اتومبیل برود ولی او همچنان وسط جاده ایستاده بود و از جایش تکان نمی خورد. تمام بدنم می لرزید و ته سیگاری که از دهانم افتاده بود، داشت شلوارم را می سوزاند...
خلاصه کتاب:
من زاده قزوینم، اما اصالتا اهل آذریایجانم
ولی تقریبا همه سالهای عمرم رو در این شهر گذروندم قزوین رو دوست دارم
به عنوان کسی که قلم و مخاطبی داره تصمیم دارم قزوین رو اونطور که شایسته این شهر قدیمیه معرفی کنم
راه چمان یک قصه اپیزودیک خواهد بود با پیرنگی که در بستری از تاریخ این شهر روایت میشه..
خلاصه کتاب:
افرا محتشم بخاطر بدهی به زندان میفته
با کمک دوستش مهشید بدهی افرا داده میشه
اون از طرف کی آراد رئیس خوشتیپ شرکت ساختمان سازی ....
افرا به تهران میاد تا ت شرکت کار کنه و بدهی رو پرداخت کنه .
خلاصه کتاب:
دختر داستان خورشید، به خاطر قرار گرفتن در زمان و مکانی اشتباه... خورشید و غیاث با هم دوست معمولی هستند! اما خانواده دختر خیلی سخت گیرند و خورشید بدون اطلاع خانواده اش به غیاث که قبلا در زندگیش شکست عشقی را تجربه کرده نزدیک میشود، اما یک روز خانواده هایشان آنها را دوشادوش هم میبینند و خورشید را باجبار به عقد غیاث در می آوردند..
خلاصه کتاب:
در اوج بهار عاشقی، زمانی که ساسان جهاندار تصور نمیکرد آتش عشقی که بین او و آهو میسوخت بتونه شعله های داغ تری داشته باشه، زمانی که با هر بار عشق بازی حس میکرد نه تنها جسمشون بلکه روحشون به هم پیوند خورده و جدا نشدنی هستند، آهو ناگهان بهش پشت کرد و با برادر بدنام و قدرتمندش، سیاوش پیوند ازدواج بست. حالا دو سال گذشته و ساسان به عمارت مادرش که با سیاوش شریکه برمیگرده. در حالی که ساسان عزم راسخی برای متنفر موندن و بدبخت کردن آهو داره، کم کم متوجه میشه از اون آتشی که تصور میکرد برای همیشه خاموش شده، هنوز شعله ایی کم جون تو قلبش باقی مونده. شعله ای که سعی میکنه با شخم زدن گذشته برای همیشه خفه اش کنه و تو این مسیر سوال هایی براش ایجاد میشه که جوابش میتونه سرنوشت هر سه شون رو تغییر بده.
خلاصه کتاب:
داستان درباره زندگی محياست
دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشون بوده زندگيشون رو بسازن...
خلاصه کتاب:
ستیلا سادات، دختر حاج سید غلامرضا ملکوت، قاضی کاشانی، از خانه به قصد خروج از مرز توسط یک قاچاقچی به نام منوچهر فرار میکند. در مسیر تریلی حاوی بشکه های بنزین منفجر میشود و نام ستیلا در لیست اجساد سوخته شده ی غیر قابل شناسایی قرار میگیرد. همه چیز به اینجا ختم نمی شود؛ هامون یکتا به وصیت و خواسته دوست صمیمی اش، عباس ملکوت، قبل از انفجار او را از این سفر مخاطره آمیز باز داشته و ...
خلاصه کتاب:
بتی معززی... دستفروش یک مترو...
که به یک شرکت پر طمطراق مد و طراحی لباس ، راه پیدا میکند
دختر پرشوری که سعی دارد تا به رمز و راز برادران عجیب ملک آرا پی ببرد ...
در این بین ،دل به کسی می بندد که خیال میکند شاهزاده ی سوار بر اسب اوست...اما اسب های دیروز تبدیل به پورشه پانامرای سورمه ای شدند...و بالاخره با گم شدن مادرش و ورودش به عمارت ......
خلاصه کتاب:
جانا درگیرِ یه احساس متفاوته، احساسی که فکر می کنه واقعیترین حسش به حساب میاد.
این احساسات از لحظهای رقم میخورن که صمیمیترین دوستش رُزا سعی داره مسیر افکارش رو کم کم به بیراهه بکشه.
اما با اومدنِ شاهو توی زندگیش، کم کم از این اشتباه بیرون میاد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.