خلاصه کتاب:
داستان در مورد زندگی یک هنرپیشه معروف به نام عماد عامر است. او در حرفهاش بسیار موفق است اما هیچکس از سوی تاریک زندگیاش خبر ندارد. روزی به طور تصادفی با دختری به نام نیلوفر که از خانه فرار کرده بود، تصادف میکند. عماد به دلیل زیبایی نیلوفر او را رها نمیکند و به مدت شش سال، او را به عقد موقت خود درمیآورد و در خانهاش زندانی میکند. تا اینکه دشمنان عماد، عکسهای خصوصی او با نیلوفر را پخش میکنند. نیلوفر که عاشقانه عماد را دوست دارد، تصمیم به جدایی میگیرد اما تازه با روی سیاه عماد آشنا میشود و متوجه حقایق تلخی میشود
خلاصه کتاب:
داستان زندگی مردی مغرور و کینهای به اسم عدنان است.
در عین حال دختری کم سن و سال و بی گناه به اسم نهال..
داستان از جایی شروع میشود که نهال توسط عدنان دزدیده میشود.
برای انتقام و کینهای که در قلب عدنان است.عشقی که با نفرت آغاز شده و پناهی برای نهال داستان میشود….
خلاصه کتاب:
گلبهار به دلیل شرایط خانوادگی و تصمیمات شخصیش، برای تحصیل و مستقل شدن، به تهران میآید و در خانهای که نصف آن از مادربزرگش به او به ارث رسیده، ساکن میشود. آرن ، پسردایی و همبازی کودکیش که به دلایلی از خانوادهی آنها دور شده، بخاطر اذیت و آزار گلبهار و تصاحب خانه موروثی، آن خانه را برای اقامت خود انتخاب میکند.
خلاصه کتاب:
بهراد ، مرد زخم دیده ایست که فقط به حرمت یک قسم آتش انتقام را روز به روز در سینه بیشتر و فروزان تر میکند.. سرنوشت او را تا لبه ی پرتگاهی پیش میبرد که در آن سوی آن چیزی جز تاریکی نیست..
بی آنکه بداند این بار تاریکی همان روشنایی صبح زندگی اش بوده که حالا جای به شب .....
خلاصه کتاب:
سیاه بازی حکایتی تلفیقی از زندگیِ دو مَرده . هر کدوم درست و نادرستِ خودشون رو قبول دارن و هر کدوم به نحوِ خودشون دنبالِ معنیِ واقعیِ زندگی میگردن !
درستِ یکی نادرستِ اون یکی ؛ مردونگیِ یکی نامردیِ اون یکیه !
براشون مهم نیست . راه و رسم زندگیشون بر پایه ی درست و غلط هاییه که با شخصیتشون عجین شده !
سیاه بازی ولی واژه ی کلیدیِ این بازیه ! واژه ای که ناخوانده و مرموز با زندگیشون گره خورد و سرنوشت و زندگی خیلی از نزدیکاشون رو تحت شعاع قرار داد !
خلاصه کتاب:
وقتی یه رابطه دروغین بین دانشمندها تسلیم نیروی کشش قوی بینشون میشه، اون وقت نظریههای آماری و دقیق یه زن درباره عشق رو از سکه میاندازه.
اولیو اسمیت به عنوان کسی که سال سوم پی اچ دی رو میگذرونه، برخلاف بهترین دوستش به روابط عاشقانهی پایدار باوری نداره و این چیزی بود که دقیقا اون رو توی یه موقعیت جدید قرار داد. متقاعد کردن آنه در این باره که اولیو با دیگران قرار میذاره و جاده زندگیاش به سوی شادی پیش میره خیلی بیشتر از حقههای ذهنی دم دستی جدی کار میبرد: هرچی باشه دانشمندها دنبال اثبات چیزها هستند. بنابراین، اولیو مثل هر زیست شناس دیگه ای که از عزت نفس برخورداره، به هول و ولا میافته و اولین مردی رو که میبینه، میبوسه.
اون مرد کسی جز آدام کارلسن نیست..
خلاصه کتاب:
کتاب را بست داشت فکر میکرد که شب بهترین قسمت روز است نه صدایی نه قانونی نه منعی همه چیز در اختیار خودش بود. روی زمین دراز کشید بدنش را کش و قوس داد. ماه از پنجره به رویاهایش ریخت. تلفن زنگ زد
وقتی حرفهام تموم شد با لحنی که رنگ موعظه داشت گفت: ما دنبال فوق العاده هستیم در حالیکه فوق العاده ای در کار نیست.نمیدونم چه جوابی دادم ولی خوب میدونم وقتی گوشی رو گذاشت فهمید که به من دروغ گفته چون از تاسف خزیده در صداش بوی یک انتظار سرخورده می اومد. مطمئنم وقتی که این حرفو زد سوز این انتظار توی چشماش سرخ و مرطوب شده بود چون در لحن صداش نه تنها حسرت بلکه بغض کهنه ای پس رفته بود ولی نه اونقدر که من نفهمم. انتظار چیزی چیزی مثل حسی شبیه اتفاقی ساده با طعمی فوق العاده است.
خلاصه کتاب:
داستان روایت یه دختر خوشگله که پدر و مادرشو تو یه حادثه از دست داده و دختر داستانمونو مجبور به زندگی کردن برای مدت طولانی توی خونه صمیمی ترین دوست پدرش میشه
اونجا با افراد زیادی آشنا میشه و کلی ماجرای هیجان انگیز....
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به نامِ پریاست که بسیار شیطون و سرزنده است وزندگی خوب وارامی دارد ولی زندگی ارام این دختر با رفتن به دانشگاه به هم میخورد واین دختر برای پرداخت بدهی پدرش مجبور میشود با استاد دانشگاش که پسر یکی از دوستایِ پدرشِ است که از قضا دشمن پریاست به مدت یک سال به صورت صوری ازدواج کند ولی توی این ازدواج اتفاقاتی می افتد که …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.