خلاصه کتاب:
شادی دختر خانوادهی چهار نفره ایست که بی دلیل از خانه رفته است. مهرداد برادر شادی در حالیکه در آستانه ازدواج است و به خاطر مسائل مالی ازدواجش به تاخیر افتاده، با نامزدش فرناز به دنبال شادی می گردند. آنها در جستجوی شادی به خانه علیرضا و شیدا، دوست مشترک شادی و مهرداد می روند اما وقتی به آنجا می رسند که زوج جوان با هم جر و بحث کرده اند و شیدا از خانه رفته است. آنها هم دچار مشکلات مالی برای اداره زندگی خود هستند...
خلاصه کتاب:
سوهان را آهسته و با دقت روی ناخنهای نیکی حرکت داد و لاک سرمهایش را پاک کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز رابطهاش با بابک نبود. امروز از آن روزهایی بود که دلش حسابی پر بود. شاکی و پر اخم داشت غر میزد:
"بعد از یه سال و خردهای هنوز میگه زوده، میگه شناخت. بابا به کی بگم من همینقدر کافیه برام..... دارم به این نتیجه میرسم که اصلا قصد ازدواج نداره و اینا همه بهونهس!"
چه خوب که ماسک روی دهان و بینیاش را پوشانده بود و پوزخند زدنش پیدا نبود.
"به زور راضیش کردم امشب باهام بیاد مهمونی. کاش تو هم میاومدی. مگه تا ساعت چند اینجایی؟"
خلاصه کتاب:
رها دختری از یک خانواده سنتی که تحت تاثیر تفکرات قدیمی و پوسیده خانواده اش مجبور به زندگی با مردی بی اخلاق و روانی میشود اما طی اتفاقاتی که میفتد تصمیم می گیرد روی پای خودش بایستد و از ادامه زندگی اشتباهش دست بکشد...
اما حین طی کردن مسیر ناهمواری که پیش رو دارد متوجه میشود مدتی است قلبش برای ناجی روزهای سختش جوری دیگری میتپد. مردی که رفتارش با رها جدای از رفتار تمام مردان اطرافش بوده و به او احساس زیبای زن بودن، زیبا بودن، مهم و ارزشمند بودن را القا میکند.اما باید دید سرنوشت برای هرکدام چه خوابی دیده است.
خلاصه کتاب:
نازنین بعد از فوت همسرش ناخواسته گرفتار رابطهی مبهمی میشود که تمام زندگیاش را تحت تاثیر قرار میدهد. برای فرار از رابطهای ممنوعه دست به هر کاری میزند، ولی راه فراری نیست وقتی پای دخترش وسط میآید.
عادل، مردی که مثل سایه همهجا با او هست و تهدیدش میکند، اما دست تقدیر بازی را طور دیگری رقم میزند.
خلاصه کتاب:
داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در ۲۵ سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو…
خلاصه کتاب:
ترانه دختری منزوی و محتاطیه که بعد از گذشت یازده سال، هنوز آثار کودکآزاری توی زندگیش نمایانه و همین اتفاق باعث شده از همه فاصله بگیره الخصوص خانوادهی مذهبی و پدر مستبدش که با اینکه میدونن چه کسی به ترانه آزار رسونده ترانه رو مجبور به سکوت میکنن، اما بعد از گذشت چند سال و با ورودش به دانشگاه زندگیش رنگ تغییر به خودش میگیره و با پسری به شدت معمولی اما متفاوت آشنا میشه، کیارشی که خودش هم گذشتهی خوبی نداشته اما دوست خوبی برای تنهاییهای ترانهست! با گذر زمان هردوشون متوجه میشن عاشق همدیگهان اما با مزاحمتهای شخص آشنایی همه چیز عوض میشه؛ اون شخص کسی نیست جز قاتل قاتل دوران کودکی ترانه...
خلاصه کتاب:
ماجرای زندگی آرامش، دختر جوان و سرکشی است که چون در کودکی مورد تعرض برادر حیوون صفتش قرار میگرفته، حالا در خانهای مستقل و دور از خانواده زندگی میکند و طی اتفاقاتی مجبور به ازدواج با طوفان، مردی رنج کشیده، جوانمرد و سرد میشود که از او متنفر است و شروع این زندگی مشترک و پر از تنفر همراه با رخ دادن ماجراهای عجیب و... .
خلاصه کتاب:
حسنا دختری ساده و مهربان، رازی در گذشتهاش نهفته است، که با افشای این راز، زندگیاش دگرگون میشود و پا به خانوادهای میگذارد که کم مشکل و دردسر ندارد! حامی حکمت، مردی خشن و سنگدل، که تنش زخمی گذشتهی پردردش است، کجای زندگی حسنای ما قرار میگیرد؟
خلاصه کتاب:
چکاوک دختری روستایی که به اجبار پدرش مجبوره صیغه ی یک پیرمرد ۷۰ ساله بشه و درصورتی که بچش پسر باشه پایبند اون زندگی بشه و به عقد اون پیرمرد در بیاد ولی تو لحظه ی اخر شخصی وارد زندگیش میشه و دنیاشو زیر و رو میکنه.......
صدرا خواننده و شکارچی معروفی که تازه همسرشو از دست داده و برای فرار از ازدواج با خواهر زنش ستاره، چکاوک رو به عقد خودش درمیاره و.....
خلاصه کتاب:
مدرسه ی "کابوس" یکی از بهترین مدارس برای خوناشاماست و دانش آموزای مختلفی از کشورای گوناگون، اونجا تحصیل میکنن. یکی از این دانش آموزا، آرتمیسه. یه دختر پررو، سرد، خشن، لجباز، باهوش، و در جمع دوستاش، باحال و خوش خنده!!!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.