خلاصه کتاب:
هایکا پسریه که اومده انتقام بگیره، انتقام تمام زجرایی که کشیده ،سگ دو زده تا ردی از قاتلای آرزوهاش پیدا کنه و پیدا هم کرد،حالا اولین طعمه ی اون انتظار شکار شدن رو میکشه.
این وسط آیسل گناهی نداره و بیگناهه و به واسطه همین بیگناهی اجازه ی زنده موندن پیدا کرد تا در کنار قاتلای صاحب کارش زندگی کنه تا یه روزی متوجه بشه چه رازی این وسط نهفته است
خلاصه کتاب:
توبه کردم!
توبه کردم که دگر توبه شکستن نکنم
که دگر فکر کنار تو نشستن نکنم!
توبه کردم که اگر باز نگاهم بکنی
طلب دل به سر زلفِ تو بستن نکنم!
توبه کردم که به کسی دل ندهم
تجربه ی تلخ یک رابطه با اشک گسستن نکنم!
توبه کردم هدف تير نگاهت نشوم!
توبه کردم و گو خلق بدانند که...
من عاشق و مستم!
آوازه درست است و...
خلاصه کتاب:
برفین دختری یاغی و سرکش که از همون بچگی نافش رو با خلاف و دل و دزدی بریدن و حالا دقیقا چند روز بعد از آزادیش از زندان به خاطر جور کردن پول برای خانوادهش مسئولیت جابه جایی مقدار زیادی مواد مخدر رو قبول و از شانس خوب یا بدش دزد به دزد میزنه و مواد هارو گم میکنه.
حالا اون مونده و یه لشکر آدم قالتاق تر از خودش که تشنهی خونشن تا اینکه.....
خلاصه کتاب:
من خواستگار دختر شمام و این اولین باری هست که اومدم خواستگاری و قطعا آخرین بار... دلیل مخالفت تون و نمیدونم اما برای جلب کردن رضایتتون هر کاری میکنم. شده ماهها برم و بیام اینکار و می کنم اما دست نمیکشم مگه اینکه خود مهسا خانم شخصا بگه نه...!
معین خان با اخم های درهم رفته میخواهد جواب بدهد که صدای ابراهیم خان مانع میشود:
_دخترم نظر تو چیه!
خلاصه کتاب:
تنهایی ماهتینار روایتگر زندگی یک خانواده پرچالشوحاشیهس که بیشتر داستانو ما از دید مهرجو میخونیم؛ شخصیت مرد داستان که وکیل دادگستریه و سرش تا حدودی برای دردسر درد میکنه.
تو این داستان با مهرجو همراه میشیم تا آشنا بشیم با چالشهای خانوادگیش، با گذشتهای که اتفاق افتاده و پیامدهاش تا زمان حال و آینده امتداد داره. گهگاهی هم گذری میزنیم به پروندهها و شغلش و درنهایت زندگی شخصیش.
خلاصه کتاب:
فرهود مردی سی ساله که به خاطر دو جنسه بودنش، از خونواده اش طرد شده
و نمی تونه با کسی رابطه برقرار کنه.
مردی که در حین ظاهر و اخلاق مردانه، ظرافت و ویژگی های زنانه داره.
تلفیقی از یک زن و یک مرد.
توی جامعه ای که بیناجنس ها و آدم های متفاوت مثل خودش ننگ و طرد شده به
حساب می اومدن، کسی پیدا شد که اونو مثل یه الماس با ارزش و کمیاب دونست و
دوستش داشت ولی قرار نبود این دوست داشتن به راحتی ثمر برسه
خلاصه کتاب:
سال بد روایتگر داستان خانواده ی سلطانیست !
آیدا و شهاب که دختر عمو و پسر عمو هستند و هم بازی و عاشقِ دوران کودکی ... و حالا در آستانه ی ازدواج به سر می برند ... .
ولی با اشتباه مهلکی که شهاب مرتکب می شود ، همه چیز بهم می ریزد !
آیدا بی صبر و آشفته به دنبال جبران اشتباه شهاب و بیرون کشیدن او از مخمصه است ... و پای شخص سومی به زندگی و رابطه ی آن ها باز می شود ...
عمادِ شاهید ...
خلاصه کتاب:
من دختر عقربم، دختری که ظاهر فریب دهنده و زیبای و صدالبته مظلوم داره ولی رفتار، گفتار و تفکراتش ذهنیت یه قاتله، آره یه قاتل زنجیرهای!قاتلی که اسمش میاد تن همه میلرزه!خلاصه:
رمان درمورد یک گروه هکره که به گروه عقرب معروفن و هر گونه خلافی انجام میدن و هیچ گونه ردی از خودشون باقی نمیذارن.
رئیس این گروه ایکس نام داره که به شدت قانون مدار و سخت گیره و دخترش کمند یک دختر هفده ساله است که به عنوان جانشین ایکس و رئیس بعدی گروه معرفی شده.
کمند از وقتی یازده ساله بود وارد این گروه شد در و آدم کشتن و هک و... یاد گرفته و الان تبدیل به یک ربات بی احساس و به شدت خشن شده که همه اعضای گروه ازش حرف شنوی دارن؛ ماجرا از وقتی شروع میشه که با وارد شدن فرد خاصی به گروه نظر ایکس در مورد دخترش عوض میشه و قدرت رو از کمند میگیره به اون فرد میده!
کمند از شدت حسادت گروه رو ترک میکنه و جفت خودش رو پیدا میکنه و گروه خودش رو تشکیل میده و بر علیه پدر خودش قد علم میکنه
خلاصه کتاب:
یک ماه از وقایع جلد اول گذشته و عمران که با حقایق تلخ و کوبندهای در مورد تولد و هویت و گذشتهاش مواجه شده، با خشم غیرقابل کنترل، خودش رو گوشهای پنهان کرده و «عشق» رو مقصر همهی مصیبتهای خودش و بقیه میبینه. با سر رسیدن مردی که مرکز همهی اتفاقاته، تصمیم میگیره دوباره پا به جامعه بذاره و خانوادهی جدیدش رو ملاقات کنه. از طرف دیگه، سالهای تحصیل پریناز توی پایتخت به سرانجام رسیده و حالا با رویاهایی بزرگ، برای اجرای وصیت پدربزرگش به منطقه برگشته؛ ولی میدونه که دیر یا زود سنگها سر راهش سرازیر میشند و با فشار خانواده برای ازدواج روبهرو خواهد شد.
مسیر زندگی این دو، در یک تقاطع به هم میرسه؛ اما رازها و تردیدها و دوراهیها، ماجراهایی رو رقم میزنند که هیچکدوم انتظارش رو نداشتند...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.