داستان درباره ی دختری به نام عاطفه ست که تازه عروس شده ولی عشقش اول زندگی میره تو کُما و خدا میدونه که کی از کما بیرون میاد ولی عاطفه خودشو نمی بازه چون مطمئنه حسام تنهاش نمیزاره در این بین درگیر رویاهاشه که شبها موقع خواب به سراغش می آیند که عجیب تر از آن رویاها به واقعیت تبدیل می شود.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.