شهرزاد و امیر عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. اما با فرار باران؛ دخترعموی امیر به همراه بنیامین عموی شهرزاد؛ پای شاهان که برادر باران است و از قضا وکیل ماهری است به قصه باز میشود...
شاهان که طبق رسمی خانوادگی در شرف ازدواج با دخترعمویش بانو؛ یعنی خواهر امیر است در راه پیدا کردن خواهرش؛ شهرزاد را در عمارت پدربزرگش اسیر میکند...
در این بین؛ عشقی که زادهی انتقام است جوانه میزند و این جوانه نبردی سخت به راه میاندازد...
اما با بازگشت شخصی آشنا از گذشته؛ مسیر داستان عوض میشود...