مسیح بعد از سالها برمیگردد تا از مردی انتقام بگیرد که زندگیاش را ویران کرد — پدرِ ترانه
اما میان خشم و گذشته، ترانه ظاهر میشود؛ دختری که نباید دوستش میداشت، اما نمیتواند از او بگذرد.
حالا عشق و انتقام در یک مسیر افتادهاند…
مسیح، مردی ده سال بزرگتر، با چشمانی پر از راز و زخمی که هنوز التیام نیافته، میان خواستن و انتقام در نوسان است رابطهی آنها آرام آرام از مرز های ممنوعه عبور میکند؛ جایی که عشق، خشم، و حقیقتهای پنهان در هم میپیچند
و عشق درست از جایی شروع میشود که باید پایان می یافت
پایان خوش
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.