تو یه خاطرهی قشنگ و دست نیافتنی شدی چیزی که دیگه نمیتونم بهش نزدیک بشم، فقط میتونم از دور بهش نگاه کنم و با یه بوسه، یادش رو تو قلبم نگه دارم، شاید هیچ وقت نتونی دوباره همونطور که بودی نزدیکم باشی، اما همیشه تو ذهنم هستی..
این رمان داستان زندگی برکه و یزدان رو روایت میکنه ، داستانی از خواستن و کششی عاشقانه که در اوج خواستن و نشدن ها برای هم تلاش میکنن؛ البته که خوندنش خالی از لطف نیست !
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.