چاوان دختر جسور آبادی که در حرفه ی قالیبافی حرف اول را میزد؛ با ورود شخصی به نام سروک خان به جای
رئیس قبلی کارگاه قالی بافی رابطه ی پر از تنشی را از سر میگذراند.یک خفت گیری شبانه و برنامه ریزی شده
برای دیدار چاوان با چاووش خان!
مردی که قرار است راز های سر به مهر زیادی را فاش کند!
اما چاوان غافل از حمایت های عاشقانه ی سروک خان؛ با فکر اینکه هیچ عشق و احساسی بینشان نیست..
دل به گروی پویا میدهد.
مردی که برخلاف پرستیژ خاص و دختر کُشش ؛ مردی با ذات خرابیست که چاوان دیر
میفهمد که او همزمان با زن متاهلی نیز در رابطه اس!همان لحظه ریسمان این رابطه ی پوسیده از هم جدا شده و
حالا راه برای سروک خان باز میشودراهی سخت و دشوار که حالا پویا هم خواستار دوباره به دست آوردن دل چاوان
است...اما حالا باید دید سروک خان به راحتی از این برگ برنده میگذرد یا نه؟!!!!
و چاوانی که حالا....