بعد از دیپلم گرفتن نسرین، خواستگاری به اسم امیر برای او پیدا می شود. نسرین در ابتدا قبول نمی کند، اما بعد از دیدن امیر در جلسه خواستگاری عاشق او می شود و به سرعت می پذیرد. در حالیکه خودش می داند امیر او را دوست ندارد. آنها با وجود فاصله طبقاتی و اخلاق خاص مادر و خواهران امیر با یکدیگر ازدواج می کنند....اما هیچ چیز خوب پیش نمی رود...امیر رفتاری سردی در پیش می گیرد و کارهای مشکوکی می کند...تا اینکه نسرین متوجه ونوس می شود که دختر عمو امیر هم هست و از شوهرش طلاق گرفته و با امیر ارتباط دارد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.