بهار دانشجوی دندانپزشکی، دختر زیبا و مهربونیه که حمایت سهتا برادر باغیرت و متعصب رو پشتش داره. به مردی دل میبنده که سراسر وجودش غرور و خشونت نشسته. یه ارتباط شکل میگیره که یه سرش محبت، مظلومیت، لطافته و یه سرش غرور و کلهشقی. وقتی پای احساس میاد وسط, حالا که قراره دلا به هم نزدیک بشن, حقایقی رو میشه که پای برادرای بهار به ماجرا باز میشه. وقتی حرف غیرت و تعصب وسط باشه هیچی نمیتونه جلوی یه مرد رو بگیره…