اسنا برای انتقام گرفتن و رسیدن به قاتلهای خواهرش پیشنهاد دکتری به نام هرمز رو قبول میکنه،او به پسرهای معروف و پولدار نزدیک میشه و بعدازنزدیک شدن با آنها با گرفتن عکس اونها رو تهدید به بردن ابروشون پیش خونوادشون میکنه،،توی یکی از همین پارتی ها با پسر یکی از حاجیهای شهر به نام وریا آشنا میشه ولی به جای انتقام عاشق اون میشه و...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.