بلر به امید ساختن زندگی تازه ای از شهر کوچک خود که در آن با مادرش در یک محله زاغه نشین زندگی می کندبه شهر بسیار بزرگی که در دانشگاه ان پذیرفته شده مسافرت می کند.در شهر جدید هیچ دوست و آشنایی ندارد . همچنین به خاطر وضعیت مالی بسیار وخیمش احساس گمشدگی و بی پناهی می کند . نمیداند بایدچگونه از پس خود و مخارج زندگی اش بر بیایدتااینکه با پ<=ی ثروتمند واز خانواده ای اصیل آشنا می شود که به او یاری می رساند تا هدف زندگی اش راپیداکرده ودرمسیر موفقیت قرار بگیردبلر میداند درد گرسنگی کشیدن یعنی چه و روزهابدون سرپناه و غذارابه تنهایی سرکردن چگونه است . امادرتمام مدتی که فکر میکندتنهاست نمیداند که مردی درتاریکی اورازیرنظر دارد..مردی که درسایه پنهان شده وازهر حرکت اوآگاه است.مردی که بلربرایش به یک وسواس فکری تبدیل شده و می خواهد به هرقیمتی که شده اورابه دست آوردحتی اگر مجبور شود کاری غیر قانونی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.