داستان درباره ی یک دختر به نام پریشان بود که کیس کامپیوترش رامیبره جایی درست کنه که اونجا با شهرام روبرو می شه شهرام در اثر شیطنت یکیاز عکس های پریشان را برمی داره دختر خاله ی شهرام به اسم مینا رقیب درسی پریشان بوده و عکس پریشان را در کامپیوتر شهرام می بینه و با فوتوشاپ عکسشون را کنارهم قرار می ده و می ده دست مدیر مدرسه خلاصه پریشان اخراج می شه و خانواده اشمجبورش می کنن زن شهرام بشه در ابتدا اصلا علاقه ای بهش نداره شهرام سعی می کنهبا محبت جذبش کنه این اقا شهرام این کتاب حسابی عزیز دله چون واقعا مهربونه وسعی می کنه گناه شیطنتش را قبول کنه بعد از یک سال پریشان بارداره می شهاما نمی خوادش و به دوست شوهرش بردیا زنگ می زنه و ازش کمک می خواد بخشی از رمانخلاصه بردیا بهش کمک می کنه در این میان که پریشان همیشه به دنبال عشق بودهبه بردیا دلبسته می شه شهرام در نهایت می فهمه و حسابی می شکنه بعداز مدتی طلاق می گیرن و پریشان با بردیا میره اما بردیا همش بهش شک داره وداستان پر افت و خیزی را به همراه داره من حتی تا اخرین صفحه کتاب نمی دونستمچه اتفاقی می افته و امیدوار بودم که شهرام پیش پریشان برگرده اما این طور نمی شهاین کتاب نثر فوق العاده ای داره من تا الان از این نویسنده کتابی نخونده بودماما واقعا نثر زیبایی داشتند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.