امیرحسین عزیزکرده فامیل و مخصوصا مادربزرگشه ولی رابطه خوبی با پدر، مادر و پدربزرگش نداره چون بخاطر اوناکودکی غم انگیز و سختی رو پشت سر گذاشته.. حالا که بزرگ شده و با تلاش خودش به چیزهایی که خواسته رسیده، با ورود ابوذر و پسرش ساعدی، رازهایی از گذشته خانواده اش افشا میشه که……
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.