لیا یه زندگی کاملا معمولی داره. اما ورق وقتی برمیگرده که بعداز فوت پدر ومادرش باید یه تابستونو پیش مادر بزرگش توی یه دهکده ی دور افتاده بمونه... اما حین اسب سواری توی جنگل یهوخودشو توی یه سرزمین وحشی و عجیب میبینه. از همه مهمتر مرد جنگجو و درنده ای که همه اونو آلفا میدونن ادعا میکنه لیا مال اونه و.. مردی که اندازه ی یه غول درشته و چهره اش خشن ترین چهره ایه که تاحالا دیده. کسی که باکرگی لیا رو ازش میگیره... اما بخش عجیبش اینجاست که این کارو نه با زور که با میل و رغبت خود لیا انجام میده!بله درسته لیا کششی غیرقابل انکار به این مرد خشن وبداخلاق داره..
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.