اسمم دلارامِ دختر حاجی معرفت ، بزرگ محل … تازه از آمریکا برگشتم ، در حالی که از دوست پسرم آمریکاییم حامله بودم . به خاطر خانواده ی مذهبی ام ، مجبور شدم بچه ی تو شکمم رو بندازم گردن ، پسرِ شریک بابام چون دوست پسرم اونو گردن نمیگرفت به پسری تهمت دست درازی زدم که پاک پاک بود . وقتی دروغم لو رفت که …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.